کد مطلب:129730 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

اسب تاختن بر پیکر امام
سـیـد بن طاووس گوید: راوی گوید: سپس عمر سعد میان یارانش فریاد بر آورد كه چه كسی حاضر است بر پشت و سینه حسین اسب بتازد! از میان لشكر، ده تن داوطلب شدند كه ایـنـهـایـند: اسحاق بن حویه ـ كه پیراهن حسین (ع) را برداشت ـ أخنس بن مرثد، حكیم بن طـفـیـل سنبسی، عمر بن صبیح صیداوی، رجاء بن منقذ عبدی، سالم بن خثیمه جعفی، واحظ بـن نـاعـم، صـالح بـن وهب جعفی، هانی بن ثبیت حضرمی، اسید بن مالك ـ خدایشان لعنت كـنـد ـ ایـنـان پـیـكـر حـسـیـن (ع) را پـامـال سـم اسـبـانشان كردند و سینه و پشتش را خرد نمودند. [1] .



[1] اللهـوف، ص 115. نـيـز گـويـد: «راوي گـويـد: ايـن ده تـن آمـدنـد و در برابر ابن زياد ايستادند. يكي از اين ده تن به نام اسيد بن مالك گفت:

مـا نـخـسـت سـيـنـه و بعد پشت را كوبيدم، با اسباني تيزرو. ابن زياد پرسيد: شما كه هـستيد؟ گفتند: ما كساني هستيم كه با اسبان خويش بر پشت و سينه حسين اسب تازانده ايم، بـه طـوري كـه اسـتـخوانهاي سينه اش خرد شده است. دستور داد جايزه ناچيزي به آنان دادند!

ابـو عـمـر زاهـد گـويـد: وقتي در سابقه ي اين ده تن دقيق شديم، ديديم كه همگي زنا زاده هستند. مختار آنان را گرفت و دست و پايشان را به زنجير آهنين بست و بر آنها اسب تازاند كه هلاك شدند.».

اما ابن شهر آشوب در المناقب (ج 4، ص 112) از آن ده تن به اين صورت ياد كرده است: «اسـحـاق بـن يـحيـي حـضـرمي، هاني بن ثبيت حضرمي، أدلم بن ناعم، أسد بن مالك، حـكـيم بن طفيل طائي، أخنس بن مرثد، عمرو بن صبيح مذحجي، رجاء بن منقذ عبيد، صالح بـن وهـب يـزنـي و سـالم بـن خـيثمه جعفي». نيز ر.ك: تاريخ الطبري، ج 3، ص 335؛ الكـامـل فـي التـاريـخ، ج 3، ص 295؛ مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 44؛ أسد الغـابـه فـي مـعـرفـة الصـحـابـه، ج 2، ص 21؛ أنـسـاب الاشـراف، ج 3، ص 409؛ مقاتل الطالبيين، ص 118؛ تاريخ ابي الفدا، ج 1، ص 266؛ المنتظم، ج 5، ص 341؛ تاريخ الخميس، ج 2، ص ‍ 298؛ البدايه و النهايه، ج 8، ص 191؛ روضة الواعظين، ص 189؛ مروج الذهب، ج 37 ص 72؛ الخطط المقريزيه، ج 2، ص 288 و منابع ديگر.